خواب چشمانت
خواب چشمانت
از كودكي
تا همين روز ها
خواب چشمانت را ميديدم
بزرگتر که شدم
تپش
نفس هايم را
لا به لای گیسوی
سياهت شنيدم
حسرت از آب ديده گذشت
بر مزار شوق غُسل تعميد
بر لبانت كشيدم.
به کس نگوئید
خانه خرابم ایها الناس
شهرتم را به دست
کودکان بازی گوش شهرم
بر در و دیوار کشیدم.
گوشه ای ،
درختی با صفا ایستاده بود
شاخه ائی با اجازه اش!
از تنش کشیدم
تیری ساختم از ساقه اش
سه شُعبه،
گوش تا گوش
گلویم را بریدم.
خاموش شد
نفس هایم تا...
همسه ی لبانش را
بر لبانم شنیدم
او می گفت و من میشنیدم
دم مسیحا می داد
و من می چشیدم
به یک باره عنان بریدم و لبش مکیدم
اه........اه
چه ناله ها که نشنیدم
پرستو ی مهاجر دلم
را سر بریدم
شدم سیمرغی بر بام هستی
ققنوس ها را به جای آتش
به عبادت کشیدم.
بداهه
پ.ن
به افراغ اندیشه ام
بین روحت را تا کجا کشیدم
http://www.sherenab.com/Pages-View-33276.html
تا همين روز ها
خواب چشمانت را ميديدم
بزرگتر که شدم
تپش
نفس هايم را
لا به لای گیسوی
سياهت شنيدم
حسرت از آب ديده گذشت
بر مزار شوق غُسل تعميد
بر لبانت كشيدم.
به کس نگوئید
خانه خرابم ایها الناس
شهرتم را به دست
کودکان بازی گوش شهرم
بر در و دیوار کشیدم.
گوشه ای ،
درختی با صفا ایستاده بود
شاخه ائی با اجازه اش!
از تنش کشیدم
تیری ساختم از ساقه اش
سه شُعبه،
گوش تا گوش
گلویم را بریدم.
خاموش شد
نفس هایم تا...
همسه ی لبانش را
بر لبانم شنیدم
او می گفت و من میشنیدم
دم مسیحا می داد
و من می چشیدم
به یک باره عنان بریدم و لبش مکیدم
اه........اه
چه ناله ها که نشنیدم
پرستو ی مهاجر دلم
را سر بریدم
شدم سیمرغی بر بام هستی
ققنوس ها را به جای آتش
به عبادت کشیدم.
بداهه
پ.ن
به افراغ اندیشه ام
بین روحت را تا کجا کشیدم
http://www.sherenab.com/Pages-View-33276.html
+ نوشته شده در ساعت 8:22  توسط جواد رمضانی |